به نام خدا من (محمد) مهرزاد عرفانی زاده هستم متولد مهر ۱۳۶۴٫در یکی از شهرهای کوچک شمال شرقی کشور که در اوایل به دنیا آمدنم جزئی از استان مازندران بود و بعدها به استان گلستان تغییر نام داد به دنیا آمدم.شغل پدرم کشاورزی بود و من در یک فضای کشاورزی شمالی بزرگ شدم.دوران ابتدایی من هم مانند همه هم سن و سالهایم در اوایل دهه هفتاد رخ داد و بنا به محیطی که در آن زندگی می کردم بسیار شلوغ و پر هیجان و متنوع بود.در دوران کودکی علاقه زیادی به ادبیات و داستان نویسی و در نهایت هنرهای نمایشی شدم و در مدرسه همیشه عضو ثابت گروه تئاتر بودم!دوران ابتدایی و راهنمایی با همه کمبودها و خوبی هایش گذشت و وارد دبیرستان شدم. بنا به علاقه ای که به رشته کامپیوتر و مهندسی داشتم سال تحصیلی ۱۳۷۹ وارد رشته کامپیوتر در هنرستان فنی و حرفه ای شدم.در اون زمان علاقه زیادی به زبان های برنامه نویسی پیدا کردم و سریعا وارد مبحث برنامه نویسی شدم.
زبانهای برنامه نویسی که اون زمان شروع به یادگیری اونها کردم به ترتیب: کیوبیسیک، بیسیک،پاسکال، دلفی و ویژوال بیسیک بود.بانک اطلاعاتی اون روزها هم فاکس پرو و اکسس بود.
یادم هست سال ۸۰ در یک المپیاد برنامه نویسی در استان گلستان شرکت کردم و از بین شرکت کننده ها از لحاظ طراحی برنامه اول شدم اما از لحاظ نتیجه رتبه های سوم الی چهارم رو کسب کردم. بعد از اینکه در مقطع هنرستان دیپلم و مدرکم رو گرفتم برای کنکور شروع کردم به آماده شدن و در نهایت یکسال بعد یعنی سال ۱۳۸۱ وارد دانشگاه شدم و در مقطع کاردانی رشته نرم افزار در دانشگاه دولتی ادامه تحصیل دادم.
در دوران دانشجویی همچنان مشغول تولید و تهیه نرم افزار برای شرکت ها و سازمانها بودم.در آن زمان در یک شرکت برنامه نویسی کار میکردم و مشغول طراحی پایگاه داده و نرم افزار بودم.بیشتر زبان برنامه نویسی که در آن سالهای با آن برنامه می نوشتم ویژوال بیسیک بود. یادم هست در آن زمان دو الی سه کتاب بزرگ و مرجع در زمینه برنامه نویسی شی گرا و ویژوال بیسیک تهیه کرده بودم و تمام مرجع من همین دو سه کتاب بود و هیچ خبری از اینترنت و گوگل و یا مدرس برنامه نویسی نبود!
در اواسط دوران کاردانی به هک و امنیت علاقه مند شدم و وارد این مقوله نیز شدم اما بنا به دلایلی از ادامه فعالیت در این مسیر سر باز زدم. در همین ماهها بود که دوباره وارد مقوله هنر شدم و با عضویت در انجمن سینمای جوان در سال ۸۲ رسما وارد حیطه فیلم و سینما شدم.اوایل به عکاسی علاقه مند شدم و با خرید یک دوربین زنیت مکانیکی قدیمی کار عکاسی را شروع کردم.
فعالیت من در زمینه فیلمسازی باعث شد از دنیای برنامه نویسی و کامپیوتر فاصله بگیرم.همچنین ورود شرکت های نرم افزاری بزرگ در زمینه های حسابداری و صنایع مختلف باعث شده بود رغبت من برای طراحی نرم افزار و برنامه نویسی برای کسب و کارها کمتر از هر روز شود.به همین دلیل من بعد از اتمام دوره کاردانی کامپیوتر وارد جریانات نتورک مارکتینگ شدم و حدود دو سال درگیر این مسئله بودم که در مقاله ای مفصل به این جریانات پرداختم.
نتورک مارکتینگ برای من فضایی را فراهم آورد تا با مدل های کسب و کار و قدرت مذاکره و فروش و هم چنین فن بیان و مدیریت مالی و … بیشتر آشنا شوم.اما هیچ سود و منفعت مالی از این راه بدست نیاوردم و بعد از حدود دو سال کاملا از این کار کنار کشیدم.در حالی کهپلهای زیادی را در پشت سرم خراب کرده بودم.
بعد از گذشت دو سال در اوایل سال ۸۶ به خدمت مقدس سربازی اعزام شدم و یک سال و نیم بعد در سال ۸۷ وارد مقطع کارشناسی در موسسات غیر انتفاعی شدم.دوران کارشناسی من دوران تلاش و کوشش بود و در آن زمان هم تحصیل میکردم و هم کار می کردم.برنامه نویسی دیگر آن بازار قبلی را نداشت و شرکتهای زیادی با تهیه و طراحی پکیج های آماده توانسه بودند برای اکثر اصناف برنامه های آماده به کار ارائه دهند.
درآن زمان بود که فکر راه اندازی یک فروشگاه اینترنتی در ذهن من تداعی شد اما متاسفانه آن زمان به دلیل نبودن CMS های رایگان و هزینه های بالای راه اندازی سایت از این مسئله صرفنظر کردم و به وبلاگ نویسی روی آوردم و یک وبلاگ تجاری برای فروش پروژه های دانشجویی راه اندازی کردم که تا حدودی به موفقیت دست پیدا کرد همچنین از طریق بازدید وبلاگ بنرهای تبلیغاتی روی وبلاگم قرار می دادم تا از این طریق بتوانم درآمد داشته باشم و بعد از همه اینها مشغول فروش کارت شارژ شدم تا همچنان هزینه های دانشجویی بنده مرتفع گردد.
در سال ۹۰ بود که وبلاگ نویسی را کاملا رها کردم و سراغ شبکه و سانترال رفتم و بالاخره در یک شرکت بزرگ صنایع غذایی در بخش انفورماتیک استخدام شدم و شروع کردم به آموزش راه اندازی و اجرای دیتاسنتر و شبکه و سانترال و ویپ و … دو سال بعد یعنی سال ۹۲ دوباره در کنار کار در بخش انفورماتیک شرکت وارد دنیای تجارت الکترونیک شدم و شروع کردم به فروش تجهیزات کامپیوتر و لپتاپ و تبلت و موبایل و لوازم مد و زیبایی و ….در آن زمان به راحتی دامنه خریدم و سایتم را راه اندازی کردم و با توجه به گسترش شبکه های اجتماعی بخشی از تجارتم را توانستم از طریق ابزارهای رایگان اینترنت گسترش دهم.
دو سال بعد یعنی در سال ۹۴ هم سایت عرفانی زاده دات آی آر را خریداری کردم تا بتوانم به عنوان یک دفترچه تجربیاتم از آن استفاده کنم و همچین بتوانم این تجربیات را در اختیار همه افرادی که پشت دیوار ناامیدی ورود به تجارت الکترونیک مانده اند بگذارم.
و بر این باورم تجارت الکترونیک در ایران تنها در اختیار تعداد اندکی شرکت بوده و زمینه برای گسترش و راه اندازی این صنعت به شدت در ایران فراهم می باشد به آن شرط که ما ترس هایمان را کنار گذاشته و به تواناییهایمان ایمان داشته باشیم.
درست است تجارت الکترونیک فرمول ثابتی ندارد و همیشه در حال بروز شدن است اما با توجه به قیمت های گران آموزش در زمینه تجارت الکترونیک و انحصاری شدن آن بر این باورم تولید محتوای آموزشی در زمینه تجارت الکترونیک می تواند خیلی خیلی ارزان تر از تعرفه های موجود در اختیار عموم قرار بگیرد.
موفق تر باشید
دوست دار شما
مهرزاد عرفانی زاده